دوستی با خدا

گفت:"اگه این یکی هم دختر بشه دستاشو قطع میکنم"
خدا بهشان پسری داد که دست نداشت..

شاید درست نباشه ولی امروز براتون میخوام داستان اولین قوم همجنس باز رو بگم

افرادی که تمایل به خواندن دارن به ادامه مظلب برن.

خداوند  پس از خلق ادم خواب را بر او چیره ساخت و در این مدت حوا را افرید وقتی حوا به حرکت

در امد ادم او را دید و گفت:تو کیستی؟گفت:من یکی از افریده های خدا هست.

ادم به خداوند گفت:این چه موجودی است که نسبت به تو الفت دارد؟خدا گفت:او کنیز من است که حوا نام

دارد ایا میخواهی او مونس و فرمانبردار تو شود؟ادم گفت:بله و به این خاطر تو را همیشه شکر می گویم

.پس خداوند ان دو را به عقد یک دیگر دراورد و شهوت را در انان جاری ساخت.

ادم گفت:خدایا چه کنم از من راضی باشی؟فرمود:اگر دین مرا به او بیاموزی من راضی میشوم.ادم از حوا 

خواست که نزد او برود اما حوا از ادم خواست به سراغش بیاید به همین دلیل همیشه مردان به خواستگاری

زنان میروند.پس خداوند امر کرد ادم نزد حوا برود و داستان افرینش حوا چنین بود.

خداوند متعال می فرماید:

ویاد کن انگاه را که پروردگارت خطاب به فرشتگان گفت :من در زمین جانشینی قرار میدهم.

فرشتگان گفتند:ایا در ان کسی قرار می دهی که در ان فساد می کند و خون ها میریزد؟در حالی که ما

همراه با ستایشت تو را تسبیح می گوییم و تقدیس می نماییم. خداوند فرمود:همانا من چیزی میدانم که

شما نمیدانید و همه ی نام ها را به ادم اموخت سپس انان را به فرشتگان عرضه کرد و گفت:اگر راست

می گویید مرا از نام های اینان خبر دهید.فرشتگان گفتند:خدایا تو منزه و پاکی،مارا دانشی جز انچه

به ما اموخته ای نیست؛که تویی ان دانایی که کارهایش حکیمانه و هدف دار است.انگاه خداوند فرمود:

ای ادم،فرشتگان را از نام های انان اگاه کن؛همین که ادم ایشان را از نام های انان اگاه کرد(فرشتگان

به استعداد او پی بردند)خداوند فرمود ایا به شما نگفتم که من نهان اسمان ها و زمین را میدانم و انچه را 

شما اشکار می کنید و انچه را پنهان میداشتید میدانم؟!!